هانیهانی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره
هامینهامین، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

هانی و هامین گل پسرای مامان و بابا

ترس

1390/7/26 13:18
نویسنده : مامان نیره
350 بازدید
اشتراک گذاری

شیرینی زندگی ام سلام

امروز خیلی  ما رو ترسوندی .چند روزیه که مریضی تا حدی که شبها نمی خوابیدم تمام حواسمون به اینکه تبت بالا نره پیش دکترت بردم گفت سرما بدی خوردی ؟ چون برای مراسم عزیز مرخصی گرفته بودم دیگه نمی شد مرخصی گرفت بخاطر همین تو رو بردم پیش مادرجون .روز پنجشنبه بود زود تعطیل شدم که بیام تو رو ببرم خونه مادرجون داروها را بهت داده و تو هم گیج شدی برای خودت تاب می خوردی .حالا از اینجا خوب بخون که چکارها نکردی برای دقت دادن ما.

رفتی از روی پله ها بری پایین دیدی کفش من اونجاست خواستی ببوشی نتونستی خودتو نگه داری با کله افتادی پایین و کلی گریه کردی .

دایی علی تو اتاق داشت لباس عوض می کرد رفتی و دیدی و خواستی شلوار دربیاری که من دیدم  داد کشیدم سرت برای اینکه دستم بهت نرسه دویدی کف آشپزخانه سر بود اونجا هم سر خوردی  افتادی سرت خورد به کابینت کلی اونجا گریه کردی

همکارم تلفن کرد داشتم باهاش صبحت می کردم گیر دادی گفتی گوشی را به تو بدم من ندادم لج کردی راه افتادی بری بیرون که مادرجون گفت بچه رو بگیر دارو خورده گیجه می افته؟ تا اومدم بگیرمت تاب خوردی از روی ایوان افتادی توی حیاط که دیگه توان راه رفتن نداشتم ولی  نمی دونم چه جوری خودمو رسوندم  دیگه نفس نداشتی  سیاه شدی بودی  خاله و مادر جون گریه می کردن  نمی دونستیم چکار کنیم  خاله پوشک پاره کرد که دست بندازه تو توتونت ولی نتونست من اینکار کردم و خاله سحر هم آب ریخت سرت تا صدات بیرون اومد .

دیگه دیدم بخوام بیشتر خونه مادر جون بمونیم چه بلاهایی باید سرمون بیاد رفیتم خونه .

بله هانی جان اینجوری ما ترسوندی و دق دادی .بعد بزرگ شدی بگو اصلا اهل این کارها نبودی .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سام
24 مهر 90 11:02
نازي هاني كوچولو چه خطراتي رو اون روز پشت سر گذاشته بچه ها تا بزرگ شن دل ما رو آب ميكنن.مواظب هاني كوچولو باش مامان مهربون