کلمات جدید هانی جون جون

ثمره عشقم ، حاصل زندگی ام سلام

خوبی. خوشی .شنگولی.

امروز بعد از دوازده روز اومدم و برات آپ می زارم از کارهای قشنگی که انجام دادی و از حرفهای قشنگ و جدیدی که یاد گرفتی . الهی قربونت برم .

پریشب سر شام بودیم که یهو دست کردی تو ماست همزمان بابا داد ز سرت و تو هم خیلی زود واکنش نشون دادی خیلی خندیدم چون کلمات جدید خیلی زیبا ادا کردی . تا بابا گفت هانی دست نزن ؟

گفتی : بابا قهر قهر قهر بعد روتو برگرودنی طرف دیگه

ما هم نتوستیم خودم کنترل کنیم زدیم زیر خنده شما هم سوء استفاده گر هی الکی خندیدی هی خندیدی که دیگه خنده هات طولانی شده بود هر چی می گفتیم هانی بسه دیگه تموم نمی کردی .

از کار دیگه بگم برات :

اومدی آشپزخونه شروع کردی به ریخت و پاش اولش چون مشغول آشپزی بودم دوست نداشتم تو دست و پام باشی چیزی نگفتم ولی بعد دیدم نه بابا داری همینجوری ادامه می دی و هر چی تو کشو و داخل کابیت هست بیروی می کشی گفتم هانی خیلی پسر بدی هستی .مامانو اذیت می کردی .مثل این رقصهای جدید تکنو شروع کردی با دو تادستت به شکل اشاره به من و گفتی تو تو تو تو . از اینم خیلی خندیم چون خیلی باحال اجرا کردی .

شعر ها تو می خونی درست ادا نمی کنی ولی می تونی برسونی که چی داری می خونی مثلاً تاب تاب عباسی همون اولش حالیمون می شه و آخرش که می گیبابا یعنی بندازی بغل بابا. یا شعر یه توپ دارم قلقلی که همین کلمه قلقلی رو بلدی .

از وقتی مریض شدی رو آوردی به نقاشی کشیدن خاله مریم برات مداد شمعی خریده به نقاشی می دونی چی می گی ؟ اویی

دوستت دارم