هانیهانی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره
هامینهامین، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

هانی و هامین گل پسرای مامان و بابا

محبت مادری

1391/2/24 11:54
نویسنده : مامان نیره
698 بازدید
اشتراک گذاری

چشمکسلام غنچه نوشکوفه من .خوبی ؟ خوشی؟ همیشه شاد ببینمتقلب

روز مادر و روز  زن امسال  سومین سالی که این عنوان را گرفتم  امیدوارم که شایسته اش باشم و اینقدر برای راحتی و آسایشت  بجنگم بعد وقتی بزرگ شی ازت بشنوم بگی بهترین مامان دنیا هستی.خجالت

شاید تا قبل از بدنیا اومدنت حس مادری نداشتم لبخندیادم میاد وقتی کسی بهم می گفت بزار خودت مادر بشی اونوقت می فهمی چی می گم ؟می فهمی مادر بودن یعنی چی؟ می فهمی که دلشوره یعنی چی؟می فهمی که  نرفتن خار به دست و پا بچه یعنی چی ؟و خیلی چیزهای دیگهههههههههههههههچشمک

حالا من همه این یعنی چی ها با بدنیا اومدنت تو همون ساعت های اولیه زایمانم فهمیدم .فهمیدم وقتی که شیر نمی خوردی .وقتی که گریه می کردی دلواپس بودم خدای نکرده مشکلی نداشته باشی .و حتی وقتی زیادی ساکت می شدی  نگران می شدم  مبادا  پتو سرت مونده باشه وقتی که روزهای اول شیر نداشتم  تو از ساعت 4 صبح شروع به گریه کردی تا ده شب یه ریز گریه کردی و صدات برای یک لحظه خاموش نشد و من چقدر گریه کردم چقدر  نذر کردم  با اینکه دو روز بود از بیمارستان اومده بودیم  دیگه درد بخیه حالیم نبود با همون بخیه ها تمام  وقت تو درمانگاه بودیم و این دکتر و اون دکترناراحت

بله دلواپسی کشیدم، نگرانی کردم ،گریه کردممممممممممممممممممگریه

همه اینها را وقتی فهمیدم که تو  تو بغل بودی  من شده بودم مادر .قلب

 روز جمعه تصمیم گرفتیم  و رفتیم سر مزار عزیزجون صبح جمعه رفتیم گل فروشی یه گلدون گل خریدیم رفتیم نهار پیش عمه ها بودیم و بعداز ظهر همگی رفتیم  سر مزار . مامان بزرگ خیلی گریه کرد و  از وقتی عزیز جون رفته تو به مامان بزرگ می گی عزیز .دیدی که گریه می کنه رفتی چادرشو کنار زدی  و نازش دادی وقتی هم دیدی بابا گریه می کنه یهو ترسیدی و عقب عقب رفتی و بعد تصمیم گرفتی دویدی سمت بابا هی صداش کردی بابا حسین نه نه .ناراحت

این عکسو قبل از اینکه همه بیان ازت انداختم می دونستم بعدش صحنه های خوبی نمی شه .چشمک

 

 بابا حسین هم زحمت کشیدن   ربع سکه  دادن  مرسی حسین جان همیشه سلامت باشی.قلب

پسری ما هم فعلا متوجه اینجور چیزها نمی شه  بهش می گم هانی بهم تبریک نمی گی ؟سوال

هانی : نهفرشته

مامان : چرا   سوالآخه روز مادر باید بگی مامانی دوستت دارمقلب

هانی : باشه به زبون خودش گفت که دوستت دارمقلب

الهی قربونت برم من .یه سری از عکسات میزارم برات  که در حال مسواک زدنیماچ

از خمیرداندن که می ترسه بدون خمیر مسواک می زنه

تمام لباسشو خیس کرده  آخه یکی نیست بگه تو رو چی به مسواک زدن .این مسواک از دست هانی اسیره بخدا . بیچاره مسواک .از خود راضی

از وقتی یاد گرفته مسواک بزنه  شب و روز نداره تو دسشه باهاش می خوابه باهاش بیدار می شه وقتی گمش می کنه  می ره میاد می گه مامان کو ؟سوال اسواک کو ؟سوال نیست ؟سوال هاپو خورد

از طرف اداره به مسابقات تشویقدعوت شدیم بماند که اسمم از این لیست و اون لیست حذف شد خلاصه اسمو گذاشتن تو آمادگی جسمانی  .از همه اینها بگذریم این خوش است صاحب یه دست لباس ورزشی و یه دست کتونی عالی و مارک دار  شدم  بقیه رو ولشششچشمک

دیروز لباسها رو بهمون دادن بردم خونه هانی فکر کرد برای اونه نذاشت بپوشم می گفت من .هانی  مال هانیماچ

برای اینکه ناراحت  نشه تنش کردم بعد  باباش براش می شمرد هانی هم در حال ورزش

پسری داره می شمره و بعد می خنده فدات بشم من.

قربون قد و بالات برم که برات اینقدر بزرگه .

هانی وقتی می گم عاشقتم بدون تمام بند بندم  همه می گن عاشقتمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

ilijoon
24 اردیبهشت 91 14:21
به به مامان جوني كادوي روز مادر مباركتون باشه بابا هاني ون بيچاره كردي مسواك رو
ilijoon
24 اردیبهشت 91 14:23
ماماني لباس ورزشي تون هم مباركتون باشه چقده به گل پسرمون مياد فقط يه كمي بزرگه
ilijoon
25 اردیبهشت 91 13:37
ممنون از حضورتون عزيزم اميدوارم هاني جون هم تو همه مراحل زندگيش موفق باشه دوستتون دارم گل پسرتونو ببوسيد
مامان نوژا
26 اردیبهشت 91 9:05
سلام نیره جون روزت مبارک.میگندختر هووی مادره حالا که پسرا اینجوری شدن
مامان نی نی
26 اردیبهشت 91 9:25
مرسی خانوم گل از تبریکت،خیلی پسر شیرینی داری، خدا حفظش کنه. منم دیگه چیزی نمونده و اگه سر وقت دنیا بیاد فقط 8 روز دارم. منم خیلی میترسم از همه چی، این روزا هر کی دور و برم زایمان کرده بچه اش به خاطر زردی 2 هفته تو بیمارستان بوده برام دعا کن مامان مهربون
مامان نی نی
27 اردیبهشت 91 8:53
مرسی عزیزم از راهنماییت، آره خوشبختانه خارش دارم البته همیشه نیست ولی گاهی میکشه منو. بازم مرسی یه خورده حالم بهتر شد خانومی با کمکت.
مامانی درسا
27 اردیبهشت 91 15:12
مرسی عزیز
خاله هدی
28 اردیبهشت 91 15:31
ماشاا..چه پسرنازوبانمکییی...خدانگهدارش باشه خانمی خوشحال میشم به وبلاک خواهرزادم سربزنین و نظر بدین.واگه دوس داشتین لینکش کنین.
سپید مامان علی
30 اردیبهشت 91 14:17
انشاءالله خدا رفتگانتان رو بیامرزه و سایه شما بالای سر هانی جون باشه تا ابد....دست همسری درد نکنه بابت هدیه روز زن...چه باحال مسواک میزنه این گل پسر...ای جااانم چقدر لباس ورزشی مامانش بهش میاد...هههه
مامان اميرحسين
2 خرداد 91 13:53
مرسی