این روزا

سلام هانی من ، سلام به پسر قوی من که خودش معتقده که ترسو هستش .

بعد از ماجرای درگیریمون  تو سفر چابکسر و دیدن اون صحنه های بد هانی تصمیم گرفته همش بگه من ترسوم . قبلاً که ازش سوال می کردی  کی قویه می گف هانی  و دستاشو به علامت  مردای قوی نشون می داد ولی این روزا فقط فقط می گه من ترسو هستم .ناراحتم از این بابت  مبادا روش تاثیر داشته باشه  چون اصلا تنها هم تو اتاقش نمی مونه صدام می کنه میگه من می ترسم .

خلاصه جون براتون بگم

این عمو پورنگ هم شده برامون یه سوژه  از مهد که میاد  گریه می کنه جیجی جیجی  بعد خورد می خوابه تا  ساعت ٥ که عمو پورنگ شروع می شه نگاه می کنه  تا تموم می شه بعد می رسه به سی دی عمو پورنگ دوباره نگاه می کنه تا موقع خواب منم از همه بی خبر  نه تلویزیونی نه اخباری هیچ هیچ .

مهم تر از همه باید بشینم برام توضیح هم بده.

بدتر از همه بعضی اوقات خیلی می ره جلو .و این باعض می شه که دعواش کنم