برگشت مریضی و ...
سلام عسلکم .الهی قربونت برم که دوباره مریض شدی .
این مدت که نبودم چند تا دلیل داشتم یکی اینکه واقعا درگیر این امتحاناتم اینقدر که می خونم بازم انگار نه انگار تو مغزم نمی ره که نمی ره . تا الان دو تاشون دادم اولی بدک نبود ولی دومی رو خوب دادم دلیل دیگرش اینکه من تقربیا از درس خوندن خسته شدم میومدم نت ولی اینترنت قطع شده بود یه چند روزی اینترنت نداشتیم .
تقریبا دو هفته پیش بود که هانی من عالی عالی بود طبق روال شام خورد و بعد میوه و بعد شیر و شب بخیر گفت و رفت خوابید ولی ساعت 2 نیمه شب با گریه بیدار شد اول فکر کردم که خواب بد دیده هی نازش کردم و رو پام گذاشتم خوابید شاید نیم ساعتی طول کشید دوباره با گریه بیدار شد اینبار گریه هاشو سر به فلک می کشید ازش سوال کردم گفت گوشم درد می کنه بچه ام خیلی گریه کرد یه خورده گوشو ماساژ دادم دوباره خوابید بازم نیم ساعت نشد دوباره بیدار شد اینبار دیگه ساکت نمی شد همش گوشو دست می زد باباشم می گفت نباید گریه کنی همسایه میان ما رو دعوا می کنن مگه می شد بچه ام درد داشت و حسین حرف زور می زد بغلش کرد یه خورده تو اتاقها دور زد و یه خورده بچه رو ساکت کرد ولی خوب بچه نمی تونست گریه نکنه داد نکشه خب درد داشت دیگه تا اینکه بغضش ترکید و هی گفت درد می کنه درد می کنه گلاب به روتون دیگه بالا آورد دیگه عصبانی شدم سر حسین داد کشیدم که چرا دست دست می کنی بجای اینکه بچه بری دکتر هی بهش می گی گریه نکنه بچه درد داره نمی تونه تحمل کنه .حسین هم چیزی نگفت بلند شد آماده شد با هم رفتیم کلینیک کودکان . دکتر معاینش کرد و دارو نوشت چند تا مسکن و انتی بیوتیک دیگه سرکار نرفتم پیش هانی موندم تا سه روز بی حال بود و رمق نداشت و کم کم رو به بهبودی رفت تا اینکه دیروز دوباره حالش خوب نبود دوباره از چشاش اشک می اومد و بینی هم آبریزش حالا دیش دارو دادم بهش امروز بردمش مهد نمی دونم چطوره موندم دیرتر زنگ بزنم ببینم حالش چطوره .
نمی دونم تازه دو روزه که انتی بیوتیکش تموم شده چرا دوباره مریض شد ؟
اینم قیافه بی حال گل پسرمون.
اینم اون تفنگ حباب ساز که دیگه زندگی برامون نذاشته .هر چند الان دیگه قایمش کردم.