تابستون و هواش
یه سلام به گرمی هوایی که این روزا داریم به همه عزیزان .خوبین ؟ خوشین ؟ دیر به دیر میام ولی خب کاریش نمی شه کرد همه تون می دونید مشکلات زیاده و دردسرا هم زیاد. انشاء اله که همیشه سلامتی باشه مهم نیست کار زیاد باشه ولی فقط سلامتیییییییییییییییی
خب برسیم به عسلی مامان که یه روز بعد از تولدش رفتیم بودیم بیرون ازم آبمیوه خواست و براش خریدم (طبق عادت همیشگیش) ولی میوه هایی که می خواستیمو نداشت به ناچار انبه را گرفتم بچه ام خورد و به دو ساعت نکشید تولد داییش هم بود شام دعوت بودیم سر سفره شام هانی رنگ و روش برگشت گفتم حتما بخاطر کولره که سردش شده ولی شروع کرد به ناله کردن که مامان سرم درد می کنه مامانی حالم خوب نیس بچه افتاد رو دستام نمی دوستم چکار کنم باباش بردش پیش خودش باز همون حرفا تکرار کرد خیلی نگران شدم بچه صحیح و سالم یهو چی شد ازم خواست ببرمش بیرون می گفت سردش شده رفتیم روی ایوان نشستیم بعد یهو گلاب به روتون بچه ام خورده و نخوره آورد بالا دیگه دستپاچه شدم هانی توی این سه سال اصلا استفراغ نکرده بود بارها بارها مریض شده ولی اینجوری ندیده بودشرفتیم کلینیک گیل در باز نشده هانی دوباره حالش بهم خورد خودش و خودم افتضاح شدیم خب نمی شد کاریش کرد بچه ام اصلا حالش خوب نبود بعد از چند دقیقه رفتیم داخل و دکتر معاینش کرد و گفت معده اش سرما خورد باید سرم بزنیم هانی هم کلی گریه که من برین خونه می خوام بخوام اینقدر صحبت کردم باهاش راضی شد که با میل خودش سرم بزنه خانم پرستار هم لطف کرد براش سی دی کارتون گذاشت و در حین نگاه کردن خوابش برد منم روز صندلی همراه دراز کشیدم تا 3صبح که سرم تموم شد رفتیم خونه مرخصی گرفتم پیش هانی موندم ولی تبش همچنان قطع نمی شد خیلی تب داشت با اینکه شیاف می کردم انگار نه انگار .
الهی قربونت برم که همین حرف زدنت و شیرین زنونیات که آدم دل تنگ می شه وقتی بی حالی . از کلینیک که برگشتیم بغلم کرد ازم مغدرت خواهی و گفت : ببخشید مامانی جون خیلی اذیتت کردم یه بوس بهم داد.
بابایی حسین خیلی دپرس می شه وقتی هانی مریضه در واقع من باید از دو نفر پرستاری کنم یکی با دارو و اون یکی رو روحاً هی باید بگم بچه همینه باید مریض بشه تو چرا اینجوری می شی می گه دست خودم نیست .حالا یکی باید منو آروم کنه ولی هیچوقت اینجوری نبوده همیشه من مقاومتر از حسین بودم .
اینم از عکسای گل پسری که چسب سرمو تا فردا رو دستش بود که به همه نشون بده مخصوصا عزیزش
اینک اسکوتر کادو تولدش که وقتی حالش خوب شد باهاش بازی کرد