هانیهانی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
هامینهامین، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

هانی و هامین گل پسرای مامان و بابا

چی بگم

1392/6/4 11:50
نویسنده : مامان نیره
591 بازدید
اشتراک گذاری

حالا بعد از مدتها اومدم برات پست جدید می زارم بگم از کارهات بگم از حرفات بگم آخه این حرفا از کجا می یاد این همه کارو کی یاد گرفتی تو اصلا کی بزرگ شدی ؟ کی شدی ........................... عشق منقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب

چی بگم سوال

بگم از مهربونیات  که حد نداره !قلببگم از بزرگتری کردنت که اونم اوفففففففف !بغلبگم از غیرتی شدن وقتی رژ می زنم !ماچبهم می گی خوشت نمیاد !تعجببگم از وقتی کت می پوشم با شلوار می گی پس دامن کو اینجوری زشته ! بگم وقتی می گی که آقاهه می بینه تو رو !تعجب چی بگم که همه اینها  رو عاشقانه می پذیرم بغلتا بدونی استقلال یعنی چی و اینکه باهات صحبت می کنم اینکه با درک بچه گانت قانع می شی خیلی راحت با هاشون کنار می آی ماچو خوشم میاد وقتی همون کار رو تکرار می کنم بهم می گی اشکال نداره دوس داری اینجوری باشه ! تعجبوقتی می بینم برای دلداری به هم می گی چقدر خوشگل شدی میای بوسم می کنیماچ می گی فدات بشم اون لحظه اس که می خوام بال در بیارمماچبغل که آخه تو کی اینقدر بزرگ شدی که بخوای درکم کنی اینکه با یه بار صحبت بخوای قانع بشی و بخوای اینجوری برام فیلم بازی کنی هانی عاشقانه می بوسمت و عاشقانه می پرستمماچبغل

بگم از حرفایی که خودم می زنم و بعد به خودم تحویل می دی . بگم از کارهایی که نمی کنی با من قد می گیری مثلا تو بزرگتر از منی و من باید بهت احترام بذارم ماچ بگم از الهی شکر گفتن بعد از غذا و اینکه از خدا می خوای نعمتهامون زیاد کنه اینکه اگه غذایی درست کردم ازم تشکر می کنی و از بابا که بهش می گی دست تو هم درد نکنه که وسایل خریدی تا مامانی غذا درست کنه. و از اینکه از تو تشکر می کنیم برای آقا بودنت و اینکه از ما میخوای تشکر نکنیم ازت چون کاری انجام ندادی و نگاه های عاشقانه منو و بابا برای خودت می خری.ماچ

بگم از علائقت بگم از استقلالت و اینکه عصبانی می شی و کلمه فهمیدی با تحکم بهم می گی و اینکه الکی بهت گیر می دم . بهت می گم هانی وسایلتو نیار از اتاق بیرون بهم می گی مامان الکی گیر نده می خوام بازی کنم فهمیدی ؟ بهت می گم بچه نباید برای مامانش عصبانی بشه کار درستی نیست . بهم می گی آخه همش بهم گیر می دی بکن و نکن منم همش بهت می گم چشم چشم چشم ای بابا فهمیدی ؟ماچ

اینکه دیشب بهت می گم بیا دارو بهت بدم تا زودتر خوب شی نیومدی و گفتی لازم ندارم خودم خوب می شم وقتی دیدی ناراحتم یهو از پشت دیدم یکی می گه آبجی بده بخورم! آبجی بده به من ببینم ! برگشتم دیدم هانی تعجباینم یه مدل دیگه حرف زدن وروجکمون که درسته شیرین زبونه ولی ....چی بگمماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

❤دو نیمه قلبم❤
9 شهریور 92 12:35
ای جااااااااااااااااااااانم پسرمون دیگه بزرگ شده آبجی بده بخورتش
❤دو نیمه قلبم❤
15 شهریور 92 0:39
خدا نکشدت دختررررررر
خوب از همون اول رو ادرسم کلیک میکردی میدیدی منم دیگه
اون لحظه گفتی این چه باحاله!شک نکردی همشهریته که اینطور به دلت چسبیده
نیره وقتی جواب کامنتتو خوندم مردم از خنده
وااااااااای خدا
نیره جون یه کم سرم شلوغه.شنبه میرم عروسی و بعدش وقتم آزاد.اگه هوا مساعد بود ایشالله تا قبل از مهر قرار میذاریم با یاس که خیلی فکر کنم ازم شاکیه
هانی جونم رو ببوس
حالا دوست داری با من دوست شی؟از من خوشت اومده؟وای نیره خدا نکنه رگ خندم بیاد تموم نمیشه
شب خوش.ببخشا چون دوست دارم راحت باهات شوخی کردم



آره دیگه وقتی تائید کردم رفتم سراغت وبت خودم داشتم از خنده می ترکیدم تو رو بگو آدمو منحرف می کنی می زاری تو آمپاس شدید. ]

فرانک (رمان حس پایدار - دریا همون دریا بود)
18 شهریور 92 12:01
با سلام این پیام فقط جهت اطلاع رسانی هست. رمان جدیدم "دریا همون دریا بود" رو دارم ادامه میدم. خوشحال میشم بدونم کی دنبال میکنه. و همینطور خوشحال میشم نظرات رو بدونم چون این یکی فقط یه شمای کلی ازش توی ذهنم هست و نیاز به کمک دارم.
یاس
21 شهریور 92 0:19
سلام نیره جونم.خوبی؟چه خبرا؟روبه راهین؟دلم براتون تنگ شده بود.
عزیز دلم.چه غیرتی


ما خوبیم مرسی ما هم دلمون تنگ شده براتون


❤دو نیمه قلبم❤
24 شهریور 92 22:55
سلااااااااااااااااااااام نیره جووووووووووووووووون
کجاااااااااااااااااااااااااااااایی؟
بیا قرار بذاریم
من و یاس آماده هستیم.چه روزهایی میتونی بیای خیلی زود و تند و سریع جواب بده
به دلت نشستم؟

روزش فرق نمی کنه هر جور خودت می دونی
نشستی بد جور هم نشستی
❤دو نیمه قلبم❤
4 مهر 92 20:55
نیره خوب چطوری خبرت کنیم؟؟؟؟؟
من و یاس یه بار دیگه با هم قرار گذاشتیم یه دوست دیگه رو دیدیم
دوست داشتیم ببینیمت.من تقریبا" وقتم ازاد یاس هم دو روز در هفته کلاس داره گلم
باز هم هر جور خودت راحتی
الان میگی وااااااااااااااااااای مینا ولمون کن دیگه

سلام نه مینا جان تو فکرتون بودم همش منتظر بودم که روز رو تعیین کنی برام فرقی نمی کنه اگه دوس داشته باشین همین هفته همدیگر ببینیم حالا روزش با شما من از دوشنبه هیچ مشکلی ندارم
نه بابا این چه حرفی خودم خیلی مشتاقم

آموزش
11 مهر 92 13:20
❤دو نیمه قلبم❤
15 مهر 92 12:36
سلام نیره جون خوبی

هانی جون خوبه

دیدی قرار نذاشتیم طوفان شد

ایشالله هوا خوب بشه با بچه ها بریم پارک یا جایی که هم اونا بازی کنن و هم ما حرف بزنیم

راستی همین جا خبرت کنم؟؟؟یبعنی تو به وبت زود زود سر میزنی اونوقت کامنت منو میبینی؟؟؟؟آخه تو زیاد نت نمیای

بگو مینا گیر دادی سه پیچ هااااا


سلام مینا جان طوفان خوبه که .با ورود پاییز هانی اولین سرماخوردگی خورد این چند روز درگیر هانی بودم ولی به فکرتون بودم ه قرار بزاری من نباشم آره همین جا خبرم کن میام نت منتها فعلا خاموشم






مامانی درسا
16 مهر 92 2:25
داداشی بده ماچو ...... ای جون این پسره چقده لوطیه ..... جیگرتو ....... خدا ی مهربون نگه دارت باشه پسر عزیزم

سلام خوبین از این طرفا ممنون که به ما سر زدین درسای من خوبه روز کودکش مبارک