هانیهانی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره
هامینهامین، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

هانی و هامین گل پسرای مامان و بابا

اولین سال تولدت

سلام عزیز دل ،همه وجود مامان و عشق بابا امروز 4 خرداد سال 90 که تولد اولین سال ورودت به زندگی منو وباباست خیلی شکرگزار خدا هستم که یه پسر ناز و خوشگل به هم داده و ممنونش هستم. امروز خاله مریم شما را برده مهدکودک پیش خودش تلفن کردم گفت تو استخر توپ داری بازی می کنی . امروز بهت تبریک می گم و امیدوارم که تولد 120 سالگی را تو وبلاگت بنویسم . تولد بهترین عزیز دنیا مبارک    همه عشق ، همه دنیا، همه وجود ، همه عمر و همه .......... تولدت مبارک     ...
26 مهر 1390

اولین سال تولدت

سلام عزیز دل ،همه وجود مامان و عشق بابا امروز 4 خرداد سال 90 که تولد اولین سال ورودت به زندگی منو وباباست خیلی شکرگزار خدا هستم که یه پسر ناز و خوشگل به هم داده و ممنونش هستم. امروز خاله مریم شما را برده مهدکودک پیش خودش تلفن کردم گفت تو استخر توپ داری بازی می کنی . امروز بهت تبریک می گم و امیدوارم که تولد 120 سالگی را تو وبلاگت بنویسم . تولد بهترین عزیز دنیا مبارک همه عشق ، همه دنیا، همه وجود ، همه عمر و همه .......... تولدت مبارک ...
26 مهر 1390

مریض شدی

نازگلم صبح بخیر هانی جان  سرما بدی خوردی بعد از مراسم عزیز تو مریض شدی هنوزم خوب نشدی  شبها خیلی تب می کنی به حدی تا صبح بیدارم تا خدای نکرده تبت بالا نره . دیروز دوباره بردمت دکتر یه آنتی بیوتیک قوی نوشته حالا داری اون می خوری امیدوارم که دیگه خوب شی قربونت برم عسل مامان . دیشب یه خورده بلند شدی بازی کردی ولی خوب دوباره بدنت داغ شد بهت دارو دادم .دیشب هر جا که می گفتم می موندی تا ازت عکس بندازم ولی دوباره آخرش خراب کردی مثل همیشه نموندی.دوستت دارم .   ...
26 مهر 1390

مریض شدی

نازگلم صبح بخیر هانی جان سرما بدی خوردی بعد از مراسم عزیز تو مریض شدی هنوزم خوب نشدی شبها خیلی تب می کنی به حدی تا صبح بیدارم تا خدای نکرده تبت بالا نره . دیروز دوباره بردمت دکتر یه آنتی بیوتیک قوی نوشته حالا داری اون می خوری امیدوارم که دیگه خوب شی قربونت برم عسل مامان . دیشب یه خورده بلند شدی بازی کردی ولی خوب دوباره بدنت داغ شد بهت دارو دادم .دیشب هر جا که می گفتم می موندی تا ازت عکس بندازم ولی دوباره آخرش خراب کردی مثل همیشه نموندی.دوستت دارم . ...
26 مهر 1390

تشکر

از همه کسانی که ابراز همدردی کردن تشکر می کنم ممنون امیدوارم  هیچ بچه ای اینو تجربه نکنه  و همه عزیز و مادرجون و بابابزرگ و باباجون برای همه کودکهای ایران نگه داره که واقعا غم بزرگیه که یه بچه بگه عزیز و یا بابابزرگ ندارم  امیدوارم برای کسی پیش نیاد . فقط خواستم تشکر کنم از شما مامانای مهربون مرسی مامان رادین و زینب و الینا ممنون
19 مهر 1390

تشکر

از همه کسانی که ابراز همدردی کردن تشکر می کنم ممنون امیدوارم هیچ بچه ای اینو تجربه نکنه و همه عزیز و مادرجون و بابابزرگ و باباجون برای همه کودکهای ایران نگه داره که واقعا غم بزرگیه که یه بچه بگه عزیز و یا بابابزرگ ندارم امیدوارم برای کسی پیش نیاد . فقط خواستم تشکر کنم از شما مامانای مهربون مرسی مامان رادین و زینب و الینا ممنون
19 مهر 1390

ماه مهر

عزیز دلم هانی جان نمی دونم چند ساله شدی که این خاطرات می خونی می دونم که از عزیز چیزی یادت نیست آخه چیزی متوجه نمی شی ولی اینو بدون عاشقانه دوستت داشت برات می مرد. ماه مهر ، نمی تونم به ماه خدا لعنتی بگم ولی ماه خوبی نبود . تو هم خیلی بازیگوش شدی فقط اینو می دونم که اگه تو نبودی اگه خنده هات نبود اگه حرف زدن های تو نبود به معنای واقعی  داغون می شدیم ولی تو برای چند دقیقه که شده بابا را آروم می کنی چون مجبورش می کنی با تو توپ بازی کنه و من از این خوشحالم . مادر جون می گفت در حیاط باز بوده تو هم رفتی داخل کوچه خیلی مادر جون اذیت می کنی شیطون شدی خاله سحر با تاپ و دامن اومده دنبالت ولی تو کوچه را هم رد کردی وقتی شنیدم برق سه فاز گرفت...
19 مهر 1390