اولین برفی که دیدی
عسل مامان ظهرت بخیر از صبح تمام سیستم ها و اینترنت قطع بود نتونستم آپ شم ولی الان موفق شدم .از روز پنجشنبه مامان جون اینقدر برف اومده که نگو .ولی خب من و شما اصلا بیرون نرفتیم آخه پسری من اونوقت مریض می شدی و منم تحمل دیدن مریضی تو روندارم . ولی با اینکه خونه بودیم آبریزش گرفتی حالا فردا هم نوبت واکسنه نمی دونم چکار کنم .خیلی برف حالا ببینم می تونم تو رو برم بیرون یه چند تا عکس خوشگل بندازیم . صبح که با دردسر زیادی تونستیم ماشین از تو پارکینگ بیرون بیاریم اونم فقط فقط بخاطر تو بود بابا خیلی عصبانی شده بود می گفت هانی تو رو گلوم پا گذاشتی اگه به خاطر تو نبود هیچ وقت ماشینو بیرون نمی اوردم .خلاصه هانی جون ماشین بعد از نیم ساعت کشاکش بی...
نویسنده :
مامان نیره
12:47