ماه مهر
عزیز دلم هانی جان نمی دونم چند ساله شدی که این خاطرات می خونی می دونم که از عزیز چیزی یادت نیست آخه چیزی متوجه نمی شی ولی اینو بدون عاشقانه دوستت داشت برات می مرد. ماه مهر ، نمی تونم به ماه خدا لعنتی بگم ولی ماه خوبی نبود . تو هم خیلی بازیگوش شدی فقط اینو می دونم که اگه تو نبودی اگه خنده هات نبود اگه حرف زدن های تو نبود به معنای واقعی داغون می شدیم ولی تو برای چند دقیقه که شده بابا را آروم می کنی چون مجبورش می کنی با تو توپ بازی کنه و من از این خوشحالم . مادر جون می گفت در حیاط باز بوده تو هم رفتی داخل کوچه خیلی مادر جون اذیت می کنی شیطون شدی خاله سحر با تاپ و دامن اومده دنبالت ولی تو کوچه را هم رد کردی وقتی شنیدم برق سه فاز گرفت من...
نویسنده :
مامان نیره
13:13