اومدیم با کلی تاخیر
سلامممممممممممممممممممممممم به پسمل مامان
عسلم دوباره تولدت مبارک همه دنیای منی همه دم و بازدم منی دوستت دارم
یه مدت بود که نبودیم دلیل خاصی براش ندارم شاید یه جور بهانه باشن ولی اصلا حال و حوصله نشدم حتی برای آشپزی هم زغبت ندارم فقط دوس دارم سریع یه چیز سر هم کنم که بشه غذا . دقیقا بعد از امتحانات این حال بهم دست داده فکر کنم افسردگی بعد از امتحانات باشه راستشو بگم یه مدت معتاد رمان شدم بد جور ولی خوبیش اینه با یکی آشنا شدم به اسم فرانک ندیده دوستش دارم مامانی می خواد تو دامادش بشی به این زودیا راضی نشی کلاس بزار براشون خلاصه این دلیل ها و بهانه های بنی اسرائیلی من برای یه مدت غیبتم
راستی چند روز پیش به وبلاگ مینا جون سر زدم وقتی پست جدیدشو دیدم شوکه شدم نمی دونم برای مینا چه اتفاقی افتاده که فعلا از دیدنش بی نصیبم امیدوارم هر چه زودتر سلامتی شو بدست بیاره انشاء اله
حالا برسیم به تولد گل پسری که با یک تاخیر یکماهه انجام شد.
کلی خونه رو تمیز کردم هر چند می دونستم همین که ده دقیقه از امدنوشن بگذره همه جا کونو فیکن می شه همیجوری هم شد هر چند تمام اسباب بازیها و وسایلی که باعث می شه هرج و مرج تو خونه بیشتر بشه را تو کمد و بالای کمد گذاشتم و دسترسی اسون نباشه. آقا هانی هم که محبت کردن اصلا نخوابیدن با قیافه خواب آلودش ما مهمون کرد و هی الکی لج می گرفت و به وسایل دست می زد هر چی می گفتم هانی نکن انگار انگار
خلاصه ساعت 7 کم کم مهمانها تشریف اوردن کسی خاصی دعوت نبود خودمونی بود ولی همین خودمونی ما 50 نفر می شد خدای شکر خوب برگزار شد و شرمنده نشدیم. هانی هم دست از پا نمی شناخت ولی موقع عکس فقط دست به کیک می برد همش برمی داشت می خورد همه می گفتن هانی نباید دست بزنی هانی عصبانی می شد تولد منه خودم کیک خریدم الان که می خواستم این شکلو بذارم یادم افتاد که ای بابا اصلا یادمون رفت کلاه هانی بزاریم دیدی چی شد الان بهش می گم بهم می گه مامان حواست کجا بود ؟ حالا من چکار کنم
بقیه عکسا تو ادامه مطلب
اثرات نخوابیدن آقا هانی همینه دیگه در حال چرت زدن و نگاه کردن به دیگران