حضور آقا هانی در اداره مامان
سلام فرشته من خوبی ؟ خوشی؟ از غروب چهارشنبه حالت بهتر شد تبت قطع شد در کل بهتر شدی ولی بعضی از داروها رو دکتر گفته تا یک ماه باید ادامه بدیم . پنجشنبه صبح وقت آرایشگاه گرفتم و ساعت 6 رفتیم آرایشگاه .به محض دیدن در آرایشگاه گفتی نه نه نریم مامان نه نریم. خلاصه کلی با هم صحبت کردیم و شاد رفتیم داخل .روی صندلی نشستی و دوباره گفتی نه مامانی نه . خاله جون هم کلی با هات صحبت کرد و پسر خوبی بودی مثل دفعات قبل نبود که من لباس دربیارم روی پام بشینی و اصلاح کنند ولی هانی من قربون اون غرورت برم من می دیدم که می لرزی و بغض داری ولی نمی خواستی گریه کنی خودتو نگه داشته بودی . فدات بشم ولی وسطای کار بغضت ترکید گریه کردی و...
نویسنده :
مامان نیره
12:34