تولد دوباره خودم
نور چشمم هانی عزیزم تولدت مبارک هر چند یه جورایی تولد دوباره خودمه راستش می خواستم قبل از تولدت یه پست بزارم چی بگم از شیطونی بگم از حرف گوش نکردنتا بگذریم می زارم بعد از تولدت چون فعلا روز روز توه. روز تولدت به خاطر امتحاناتم نتوستم کسی را دعوت کنم حالا شاید بعد از امتحانات یه جشن خودمونی بگیرم ولی همون روز با هم رفته بودیم چابکسر دو تایی . دو تایی که نه ادارهمون بعد از یک ماه برامون روز زن مراسم گرفته بودن یه اردوی یکروزه تو اردوگاه صابرین چابکسر خیلی خوش گذشت مخصوصاً به تو حسابی شیطونی کردی صبح که ساعت 7 بیدار شدی تو ماشینم با کسی حرف نزدی همه می گفتن این همیشه اینجوریه موقع سخنرانی مدیر کل همش م...
نویسنده :
مامان نیره
10:57